مبانی نظری و پیشینه پژوهش کیفیت رابطه زناشویی (فصل دوم)
مبانی نظری و پیشینه پژوهش کیفیت رابطه زناشویی (فصل دوم پایان نامه) در 23 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc |
![]() |
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 74 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش کیفیت رابطه زناشویی (فصل دوم پایان نامه) در 23 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو پایان نامه
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مطالعه روابط زوجین به روشن شدن چهارچوب های ساختاری که روابط زوجین در آن شکل می گیرد کمک می کند.در بیشتر جوامع، بررسی کیفیت روابط زناشویی نقش اساسی در ارزیابی کیفیت کلی ارتباطات خانوادگی دارد.کیفیت روابط زناشویی مفهومی چند بعدی است که شامل ابعاد گوناگون ارتباط زوجین،مانند سازگاری، رضایت، شادمانی، انسجام و تعهد می شود(کونگ، 2006).
سه رویکرد عمده برای مفهوم سازی کیفیت روابط زناشویی وجود دارد:
رویکرد اول، مربوط به لیوایز و اسپنیر(1979) است که کیفیت زناشویی را ترکیبی از سازگاری و شادمانی زناشویی می داند.
2-5-2 سازگاری زناشویی:
مفهوم سازگاری زناشویی جایگاه برجسته ای را در مطالعه ارتباطات خانوادگی و زناشویی به خوداختصاص داده است(اسپانیر، 1976). سازگاری زناشویی را می توان به شکل فرآیندی تعریف کرد که با پیامدهای چندی چون دشواری در درک تفاوتهای جنسی، اضطراب شخصی و بین فردی، رضایتمندی زناشویی و ... هم آیند است (اسپانیر، 1976). سازگازی زناشویی ضعیف اثر منفی بر کیفیت زندگی، کارکرد جنسی دارد(هالوورسن و متسن،1992) . تعارضات زناشویی نیزبه عنوان شاخصی در تقابل با سازگاری زناشویی با دامنه گسترده ای از مسائل چون افت سازگاری والدین با فرزندان (کریگ و همکاران، 1993)، افزایش احتمال طلاق (آماتوو کیث، 1991) و بروز افسردگی در زوجین (امری و همکاران، 1982) همراه است. از سوی دیگر شواهد فزاینده ای وجود دارد که کیفیت ارتباطات بین فردی به خصوص ارتباطات خانوادگی می توانند بر سلامت اثرگذار باشد چنانچه پژوهش کیکلت گلاسر، نیوتن(2001) نشان داد که ازدواجه ای ناشاد و عدم رضایت زناشویی اثرات زیان بخشی بر سلامت عمومی دارد. در بررسی مؤلفه های اثربخش در سازگاری زناشویی مشخص گشته است که وجود اختلال روانی در یکی از زوجین بر سازگاری زناشویی اثر منفی دارد (اولری و همکاران، 1994). سازگاری زناشویی احتمالاً به طور خاص به اثرات فشار روانی ناشی از حوادث منفی زندگی نیز حساس است (کرنبلیث و همکاران، 1994) .
نتایج حاصل از پژوهش در زوجینی که یکی همسر از بیماری سرطان نجات پیدا کرده بود نشان داده است که چهار متغیر روانشناختی چون دیدگاه فرد در مورد خودش، ادراک بیمار درباره دیدگاه همسرانشان، ادراک همسران از دیدگاه فرد متلا از خودش و دیدگاه شوهران درباره ظاهر جسمانی همسرانشان دارای ارتباط معناداری با سازگاری زناشویی آنها است(سولومون و همکاران، 2009). علاوه بر دو مؤلفه روانشناختی دیگر نیز دارای ارتباط با اهمیت با سازگاری زناشویی همسران است این مؤلفه ها عبارتند از: دیدگاه شوهران در مورد خودشان و سطح آشفتگی روانشناختی آنها (وایمینگ، 2002). با بررسی سازگاری زناشویی افراد اختلال مزمن و همسرانشان با تأکید بر مؤلفه های روانشناختی اظهار داشتند که نگرش در مورد بیماری مزمن موجود در یکی از همسران عامل اثرگذار در سازگار زناشویی زوجین نیست بلکه بخش مؤثر در تعیین سازگاری زوجین، سایر ابعاد روابط زناشویی است که از آن جمله ویژگیهای شخصیتی چون خصومت و را می توان برشمرد(بارون و همکاران، 2006).
2-5-3 شادمانی زناشویی:
شادمانی زناشویی که سطح کلی شادی فرد از ابعاد مختلف رابطهی زناشویی را نشان میدهد، از روانشناسی مثبت و موضوع کیفیت زندگی وارد زوج درمانی و مباحث سیستمی شده است (کمپ دوش ،تایلور و کروگر، ۲۰۰۸). لایوبو میرسکی و همکاران(2005) شادمانی را تجربه احساس نشاط، شادی و خوشی و نیز دارا بودن این احساس که فرد زندگی خود را خوب، با معنا و با ارزش بداند، در نظر گرفته اند.. طبق تعریف جانسون و همکاران(1989)، شادمانی زناشویی به عنوان سطح رضایت یا خرسندی شخصی که فرد در مورد ازدواج احساس می کند، تعریف می شود.
پژوهش های والاتینگ، جانسون و آماتو(2001) هفت بعد شادمانی زناشویی را که شامل احساسات فرد در مورد جنبه های متفاوت ارتباط زناشویی است را چنین بیان می نمایند: ۱- میزانی که فرد احساس می کند همسرش او را درک می کند. ۲- میزان عشق و عاطفه ای که فرد در ارتباط با همسر خود درک می کند.۳- میزانی که فرد و همسرش در مورد مسائل با یکدیگر توافق دارند. ۴- ارتباط جنسی زوجین. ۵- تا چه حد همسرشان را به عنوان فردی که از چیزهای منزل نگهداری می کند، درک می- کنند. ۶- تا چه حد همسرشان را به عنوان فردی که فعالیت ها را با مشارکت او انجام می دهد، درک می کنند و ۷- میزان درک آنها از وفاداری همسرشان.
رویکرد دوم، مربوط به فینچام و برادبوری (1987) است. براساس این رویکرد، کیفیت زناشویی منعکس کننده ارزیابی کلی فرد از رضایت و رابطه زناشویی است.
وینچ (1974) معتقد است، رضامندی زناشویی، انطباق بین وضعیت فعلی و وضعیت مورد انتظار است. طبق رضامندی زناشویی وقتی وجود دارد که وضعیت موجود فرد در روابط زناشویی مطابق با آنچه که وی انتظار داشته است، باشد و عدم رضامندی زناشویی زمانی است که وضعیت زناشویی فعلی فرد با آنچه که مورد انتظار و دلخواه اوست، منطبق نباشد، الیس (1989) در کتاب زوج درمانی براساس نظریه عقلانی – هیجانی می نویسد: «طرق مختلفی برای تعریف رضامندی زناشویی وجود دارد که یکی از بهترین تعاریف است؛رضامندی زناشویی زمانی حاصل می شود که زن و شوهر از تمامی روابط زناشویی خود احساس عینی،خشنودی، رضایت و لذت داشته باشند.
رضامندی زناشویی در واقع نگرش مثبت و لذت بخشی است که زن و شوهر از جنبه های مختلف روابط زناشویی خود را دارند. وینچ (1974) در این خصوص معتقد است که ارتباط با همسر جنبه مرکزی زندگی عاطفی و اجتاعی یک شخص است و عدم رضامندی زناشویی می تواند به توانایی زن و شوهر برای برقراری روابط رضایت مندانه با فرزندان و سایر اشخاص خارج از خانواده آسیب برساند.